نویسنده یوسف قوجق
منبع : خبرگزاری مهر / تلخیص از اولکامیز
نام امام حسین بیست و سه بار در دیوان مختومقلی فراغی تکرار شده است و این نشان دهنده علاقه و اهمیتی است که این شاعر بزرگ برای ایشان قائل است. مختومقلی حسن و حسین (علیهما السلام) را ماه و پرتو دین و مادرشان فاطمه زهرا (س) را شاه حوریان بهشت می داند .
واقعه کربلا در اشعار مختومقلی :
مختومقلی در تمامی اشعار خود ده بار مستقیماً از کربلا یاد نموده است. این شاعر گاه مصیبت کشته شدن حسین و یارانش را چنان سنگین و سخت و مظلومانه میبیند که زبان شکوه و شکایت به درگاه خداوند متعال میگشاید و گاهی نیز به این دنیای فانی شخصیتی استعاری می دهد و به آن می تازد که چرا باعث شهادت امام حسین و یارانش در صحرای کربلا شده است :
حسن- حسین، عرشی – کرسی گره گیم
کربلادا شهید اتدینگ سن دنیا .
تو ای دنیا! حسن ـ حسین را که از عرش و کرسی (از بین همه چیز) فقط او را میخواهم ، در کربلا شهید کردی.
و یا در شعری دیگر از ریخته شدن خون افراد زیادی از امت اسلام در کربلا شکوه میکند :
بیرنیچه امتلار قانین
کربلادا دوکوپ گچدی
خون چندین امت را
در کربلا به زمین ریخته اند
شاعر ترکمن برای سرزمین کربلا ارزش فراوانی قائل است :
مگر یوسف دوشدی چایا
جمالینگ دییپ باقام آیا
عراق زمین کربلایا
باقام یوسف دیه – دیه
تو گویی یوسف را در چاه کرده باشند ؛
به هوای دیدن جمالت ، به ماه می نگرم
و یوسف یوسف گویان
به کربلا در عراق چشم دوخته ام
این شاعر آزاده بر این عقیده است که کشته شدگان در کربلا را جز” شهید ” ، نمی توان چیز دیگری نامید و میگوید که آیا به غیر از آنها شهید دیگری مگر میتوان تصور نمود:
هر زاغ و زغندان کبوتر اولماز
هر صحراده یاتان میت بولارمی؟
کربلادان غیری شهید بولارمی؟
هر ساچین اوسدورن سید بولارمی؟
هر تلپک گییندن قلندر اولماز
هر زاغ و زغنی را نمی توان کبوتر نامید
آیا می توان هر آن کس را که در صحرا آرمیده ، مرده نامید؟
آیا غیر از آنها که در کربلا شهید شده اند ، می توان شهید نامید؟
آیا هر آن کس را که موهایش را بلند کرده ، می توان سید نامید؟
نمی توان هر کس را که کلاه پوشیده ، قلندر نامید.
مختومقلی در شعری از دیداری روحانی با حسن و حسین و دشت کربلا سخن گفته است :
کربلا دشتینده جان برگن شهیدلر گیتدیلر
هم حسن بیرله حسین، کربلانی گوردوما من آنها را که در دشت کربلا شهید شدند
و حسن و حسین را و کربلا را دیدهام
امام حسین (ع) در اشعار مختومقلی
سومین امام تمامی مسلمین و دومین نوه رسول خدا (ص) و یکی از دو سرور جوانان اهل بهشت که مادرش فاطمه زهرا (س) دختر رسول الله (ص) بود ، حسین (ع) است . نام امام حسین بیست و سه بار در دیوان مختومقلی فراغی تکرار شده است و این نشان دهنده علاقه و اهمیتی است که این شاعر بزرگ برای ایشان قائل است. مختومقلی حسن و حسین (علیهما السلام) را ماه و پرتو دین و مادرشان فاطمه زهرا (س) را شاه حوریان بهشت می داند :
حسن حسین، دینینگ انوری، ماهی
قانی فاطمه زهرا، حورلرینگ شاهی
قدرت بیلن دوران نور الهی
شیله معجزاتلار موندان گچیپدیر
حسن و حسین ، ماه تابان دین هستند
فاطمه زهرا شاه حوریان بهشت است
اینها انوار الهی هستند که به قدرت خدا به وجود آمده اند .آری ؛ این معجزات از این دنیا رفته اند.
مختومقلی در یکی از شعرهایش جنگ امام حسین (ع) در کربلا را مبارزه وی در راه اسلام می داند :
بیزینگ بیله همدم بولان
اسلام اوچین قیلیچ اوران
کربلادا شهید بولان
اول حسن، حسین قانی؟
آن حسن و حسین
که همدم ما بودند
و به خاطر اسلام شمشیر زدهاند
و در کربلا شهید شدهاند ، کجایند؟
مختومقلی چنان جایگاهی برای شخصیت امام حسین قائل است که در شعری شفای دل بیمار و آشوبزده خود را از حسن ، حسین ، علی و دیگر بزرگان و ائمه میخواهد :
اون ایکی امام، بیری-بیریندن سرور
یدی ولی، یاران بولوپ، مدد بر
مشهد، قارا بابا، یا شیث پیغامبر
حسن، حسین، شاهمردان، شفا بر! ای دوازده امام ، ای که یکی از دیگری سرورتر!
ای هفت نفر اولیاء ، همه به یاری هم!
ای مشهد ( امام رضا) ، ای قرهبابا ، ای حضرت شیث!
ای حسن ، ای حسین و ای شاهمردان ، شفایم ده!
شاعر بزرگ ترکمن در شعری دیگر ، ضمن مذمت دنیا و یادآوری ستمی که شمر و یزید بر امام حسین کرده اند ، از خداوند بخشایشگر خواسته است تا به حق امام حسین گناهانش را ببخشاید:
یالان دنیا کیمه بردی وفانی
آخرتدا آنلار سورر صفانی
شمر ایله اول یزید بردی جفانی
یا امام حسینه باغیشلا بیزنی این دنیای دروغین به چه کسی وفا کرده؟
خدایا! به حق امام حسین که در آخرت ، در بهشت خواهد بود
به حق حسین که شمر و یزید بر او جفا کردند ما را ببخش . . .
ابیاتی که در زیر ذکر می شود بی هیچ توضیحی نشانگر منزلتی است که شاعر ترکمن به امام حسن و امام حسین ( ع ) قائل است. بخش هایی از مرثیهای با عنوان « حسن بیرله حسین» که مختومقلی در باره این امامان سروده ، چنین است :
بیر خداییمنینگ قولیدیر اول حسن بیرله حسین
مصطفینینگ بلبلی دیر اول حسن بیرله حسین
باغ رضوانینگ گلیدیر اول حسن بیرله حسین
اول علینینگ ایکی اوغلیدیر اول حسن بیرله حسین
ایکی دنیانینگ گلیدیر اول حسن بیرله حسین بندگان خدای واحدند ، آن حسن و حسین
بلبل مصطفی هستند ، آن حسن و حسین
گل باغ رضوانند ، آن حسن و حسین
دو پسر علی هستند ، آن حسن و حسین
گل های دو جهانند ، آن حسن و حسین
اول حسن بیر حسین بیلسنگ ایدیلر شاهسوار
اگنیگه قالقان سالیپ، الیگه آلدی ذوالفقار
ایکی دنیانینگ گلیدیر اول حسن بیرله حسین
آن حسن و حسین شهسوارانی بودند
حسین بود که سپر پوشید و ذوالفقار به دست گرفت
حسن و حسین گلهای دو جهان هستند
شمر معلون پلید کسدی حسینینگ باشینی
تانگلا محشرده گورر سیز (اول) فاطمه گوز یاشینی
هم یتیم قیلدی اوغول – قیز هم ینه قارداشینی
هم قارینداش اوروغ هم ینه (هم) یولداشینی
ایکی دنیانینگ گلی دیر اول حسن بیرله حسین شمر ملعون و پلید ،
در روز محشر اشک فاطمه را خواهید دید که جاری است
چونکه یتیم ماند از پسران و دختران و از داشتن برادر و محروم شد از داشتن خویشان و نزدیکان و هم از همسرش.
گل های دو جهانند ، آن حسن و حسین
اول حسین گیردی اوروشغا بیر خدانی یاد ادیپ
هم علی اصغر اشیتیپ، نالا و فریاد ادیپ
شمر ملعون کسدی باشین ظلمنی بسیار ادیپ
اهلی عالم ییغلاشا دیر بیر خدانی یاد ادیپ
ایکی دنیانینگ گلیدیر اول حسن بیرله حسین
آن حسین با یاد خدای واحد ، به صحنه نبرد وارد شد
علی اصغر شنید و ناله و فریاد کرد
شمر ملعون ظلم بسیار نمود و سر از بدنش جدا کرد
تمام عالم ، خدای را یاد کرده و گریستند
گل های دو جهانند ، آن حسن و حسین
گر علی بولسا ایدی، آندا برردی دادینی
اول پلیدلر قیلماغای اردی اوروشنینگ دادینی
شیر دک تارتار، اشیتگیل بندانینگ فریادینی
آدینگیز بو دنیاده بو سیرلارینگ بنیادینی
ایکی دنیانینگ گلیدیر اول حسن بیرله
حسین اگر علی میبود ، دادش را میستاند
آن پلیدها فریاد جنگ سر می دادند و داد و فریاد میکردند
آیا فریاد حسین را می شنوی که همچون شیری میغرد
بنیان اسرار این دنیا با نام آنها مرتبط است
گل های دو جهانند ، آن حسن و حسین
چهره پلید یزید در شعر مختومقلی :
هر کیم تاپیلماسا آیدان سوزوندن
دینه منکر بولان یزید یاغشی دیر
هر کس که وفای به عهد نکند
یزید که منکر دین شد ، از او بهتر است
به عبارتی می توان چنین گفت که شاعر برای نشان دادن درجه قباحت و زشتیِ وفا نکردن به عهد و پیمان ، به نماد زشت ترین و کریه ترین انسانها که یزید باشد اشاره نموده و گفته است آن که وفای به عهد نکند از یزید هم بدتراست.
مختومقلی در شعری دیگر، با کنایه ای بسیار شاعرانه ، « یزید » را در معنای کناییِ فردی بسیار فرصت طلب به کار می برد که اساس کارش بر سودجویی و منفعت طلبی است :
منکرلرجم بولوپ ییقدی کعبه نی
یزید گیتدی آغاچلارین ساتماغا
منکرها جمع شدند و کعبه را ویران کردند
و یزید رفت تا چوبهای آن را بفروشد
و بالاخره در شعری دیگر ، شاعر ترکمن لعنت بر یزید میفرستد و در مشاعره با شاعری دیگر چنین می پرسد :
مختومقلی حقه قول، رسول – امت
مومنه شکر ادیپ، یزیده لعنت
پیغامبر سروری رسول محمد
محمد هاچان معراجه گیدیپدیر مختومقلی بنده حق ، رسول و امت است
شکر بر مؤمن و لعنت بر یزید.
آیا میدانی سرور پیامبران حضرت محمد
چه زمانی عروج نمود؟