«حاج صفردردی طریک»، شاعر، فرهنگی پیشکسوت و هنرمند ترکمن درگذشت
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی دانشجویان و دانش آموختگان ترکمن، حاجی صفر دوردی طریک امروز چهارم بهمن ۱۳۹۹ فرهنگی پیشکسوت و شاعر ترکمن اهل سیمین شهر، روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست.
حاج صفر دردی طریک از جمله ی شاعران اهل ذوق و قریحه ی ترکمن صحراست. مردی باتجربه و صاحب رای و نظر در شعر و فرهنگ و ادبیات. مردی که هم شعر می سراید هم دوتار می نواخت و هم گاه در محافل میخواند. این شاعر خوش کلام و خوش مشرب در محافل و مجالس ادبی حضوری گرم و شوق انگیز داشت. هم نفسی و مصاحبت او با عشاق ادبیات دلگرم کننده بود.
این شاعر ترکمن در مصاحبه با خبرنگار اولکامیز خود را این چنین معرفی نمود:
بنده آن چنان شخصیتی ندارم که با معرفیش استقبالی روی دهد. در آن سالهای گله داری و کوچ نشینی درون آلاچیق ترکمن صحرا به دنیا آمده ام. به سال ۱۳۲۷ ماه صفر. از این جهت نامم صفر دردی است اما شناسنامه ام ۱۳۲۹ ، طایفه ام طریک ساکن سیمین شهر محله قارقی هستم. من در شرایط سختی درس خواندم خیلی تلاش کردم تا کارمند شدم. تک فرزندم. الحمدلله پنج پسر چهار دختر، بیش از بیست نوه دارم. کارشناسی ادبیات را از دانشگاه گرفتم. ۲۵سال دبیر دبیرستانهای منطقه بودم. سال ۱۳۷۹ بازنشسته شدم. اکنون با ۷۵ سال سن، خانه نشینم. الحمدلله کلا زندگی خوبی داریم.آن اندک تجربه ای را که از محیط زندگی اندوحته بودم به یاری آموخته هایم توانستم به صورت اشعاری به زبان مادری در آوردم. تقریبا ۲۰۰ شعر آماده است برای چاپ.
پایگاه اطلاع رسانی دانشجویان و دانش آموختگان ترکمن، درگذشت شاعر، فرهنگی پیشکسوت و هنرمند ترکمن «حاج صفردردی طریک» را به خانواده مرحوم، خویشاوندان، دوستداران و اهالی قلم ترکمن صحرا تسلیت عرض می نماید.
روحش شاد باد
ادامه مصاحبه با ایشان در ذیل می خوانید:
چگونه به دنیای شیرین و خیال انگیز شعر و ادبیات روی آورده اید ؟
در طول تحصیلاتم ادبیاتم از درس های دیگر بسیار قوی بود. پس این رشته را ادامه دادم. دوره دبیرستان دبیران بسیار خوبی داشتیم با تعالیم و راهنمایی های آن استادان -خدا رحمتشان کند-علاقه و تفکرات من به مرور زمان جهت پیدا کرد. در سالهای کارمندی به موازات تدریس کتاب می خواندم. به تاریخ بیشتر فکر می کردم به کتب تاریخ غیر خودی از دریچه انتقاد می نگریستم. اما آثار ادبی شاعران و نظایر آنرا با استقبال بیشتری مطالعه می کردم. بعد از انقلاب کار مطالعاتی را جدی تر دنبال کردم. اندیشه هایم روی ادبیات و تاریخ ترکمن تمرکز پیدا کرد. بر این اساس آثار شعرای ترکمنی را بازحمت ودقت خاص می خواندم. از طرفی ایجاد ارتباط با اهل قلم ترکمن صحرا شرکت در جلسات ادبی آنها از جانب دیگر چون بیشتر آوازهای ترکمنی را از حفظ بودم به آسانتر شدن درک مطلب تا حدودی کمکم می کرد تا اینکه کار به شعر ساختن ختم شد.
اشعار و سروده هایتان بیشتر جوششی است یا اکتسابی؟
اشعار من همه اش اکتسابی است. گمان نمی کنم شاعران عصر حاضر جوششی باشند. همه ما تاثًرات ناشی از محیطمان را افشا می کنیم. هرکه موضوع را بتواند با فصاحت و بلاغت زیباتری نقل کند شاعرتر جلوه می کند. البته شاعری به علم نیست بلکه به تجربه های اوست. زن و مرد هم فرق نمی کند. هر شاعری که حافظه قوی داشته باشد شعرش را از بر می گوید و می خواند. الان چند سال گذشت که شعر نگفته ام.
در طول این سالهای تلخ و شیرین شعر و شاعری برای شما چه نتایج و دستاوردی داشته است؟
جز غم و دردی جانکاه چه دستاوردی خواهد داشت؟ وقتی به عالم شعری می رفتم هرگز به فکر اتفاق بعدیش نبودم. انتظار نداشتم تشویق شوم یا شاعرم بدانند. از این دستاوردها خوشم نمی آید. من اندیشه های خودم را داشتم. جایزه یا دستاورد بزرگش برای من این بود که از لابلای حرفهایم اندک کمکی بر فرهنگ ترکمنی پیدا شود. انتظار داشتم شعر دردهای درونی مرا تخفیف دهد، اما نشد بلکه اوضاع بدتر شد چون محیطی که آنجا زندگی اجتماعی دارم، برحسرت هایم افزود. اگر اینها را دستاورد می دانید بله.
حاج آقا طریک تخلّص شعری شما چیست؟ در مورد تخلص تان توضیح دهید؟
تخلصم (فراتی )است. البته با خورده گرفتن آزار دهنده بعضی ها مواجه شدم، بنده چرایی انتخابم را در مقدمه خیلی روشن آوردم منتها تا چاپ و مطالعه نشود کمی نامأنوس می نماید. تاکنون شعر بسیاری از شاعران خوانده می شود بی آنکه بر معنی تخلص آنها حسّاس باشند. حالا علّت تعیین این تخلص: فرات یعنی چشمه ای با آب بسیار شیرین. همان گونه که آبهای شیرین تشنگان راسیراب می کند، نباتات پژمرده را سبز می کند سخن شیرین و زیبا نیز کام جانها را شیرین مینماید.
غوشغینگ بیلن یاغشی ساوغات گوندارسنگ
چونگ معناسین یوراکلردا قوندیرسنگ
آنگیانلرا فرات سووی یالی دیر
سویجی سوزلاب خلقینگ مهرین قاندار سنگ
مسئولیت مشکلات و محدودیت شاعر بودن چیست؟
هر کسی اگر اهل احساس مسوولیت باشد. سعی می نماید این وظیفه اش را به طریقی عملی کند شاعر تمام عیار، مسوولیتی بسیارسنگین به دوش دارد. زیرا بیانش تاثیر گذار است. سخنش گاه استقبال می شود گاه برعکس،گاه حرفهایش تحویل گرفته نمی شود بلکه دردسر ساز هم می شود. مثل بسیاری از شاعران ترکمن و فارس در سالهای گذشته . همدردی های شاعران با واقعیات جامعه اگر حقیقت باشد، ممکن است مشکلاتی از طرف گروهی بر او تولیدکند اینجاست که محدودیت پیش می آید اگر حرف حساب بزند و نشر دهد شاید دهانش دوخته شود. بالاخره زبان آوری مشکلات خودش را دارد چون هم تلخ است هم شیرین. اما به نظرم خدمت بر فرهنگ ملت خود از هر راهی مسوولیت بزرگی می باشد. کسانی هستند که استعدادشان دارند اما محافظه کاری می کنند. این بی تفاوتی ها را مختومقلی اصلا نمی پسندد. کلا سخن؛ شمشیر تیزیست که هرگز کند نمی شود. چه مشکل آفرین باشد چه نباشد
کی و چه زمانی اشعارتان را منتشر خواهید کرد؟
روی اشعارم خیلی زحمت کشیدم زیرا با یک باورهای درونی خاص نگاشتم. باید چاپ میکردم ولی کو پول. خیلی خرج بر می دارد. در جامعه ای که یک اثر هر چند کم مایه مدت سی سال در قفسه بماند کی ادبیات آن ملت کی رشد جهانی خواهد داشت؟ یکی از دوستان اهل قلم که ادبیاتش خوب است، گفتم مقدمه ای بر شعرم بنویس تا نشر دهم؛ گفت: اشعار شما ارزش مقدمه نوشتن ندارد. کس دیگری را پیدا کنید. همانجا خشکم زد.
در کنار شعر اهل موسیقی هم هستید، در این باره توضیح دهید ؟
بلی لطیف آقا بنده از نوجوانی تا به حال به موسیقی علاقه ای خاص دارم. ابتدا با (یدی بوغون) در آلاچیق صحرایی کنار آتش اجاق با چوپان گله گوسفندانمان تا پاسی از شبها خوش گدذشت بعد از روستا نشینی با شنیدن از رادیو بعد با ایجاد رابطه با بخشی های محلی به آواز خوانی روی آوردم. چون حافظه ای خوب داشتم با صدای خوش آواز ها خواندم. کمی هم در حد چند کتاب در باره موسیقی و ساز آواز مطالعه ای انجام دادم. تا رسیدم به کتاب تحفه الاسرار، ای کاش این کتاب را پیدا می کردم. ولی نشد. لطیف جان اکثر شاعران عارفان با ساز و صحبت سر و سری داشته اند. من وقتی شعر میگویم چند روز پژمرده حالم. اما وقتی آواز می خوانم شاد و سبک می شوم. من موسیقی درمانی را باور دارم.
بفرمایید که موسیقی چه تاثیری در جامعه دارد؟
ما ترکمنها در هنر و علوم در هر رشته ای که باشد از هیچ ملتی کم نیاورده ایم و کم نخواهیم آورد. مدنیت ترکمن در طول تاریخ چه قبل از اسلام چه بعد از اسلام بسیار باشکوه است. موسیقی هم مانند سایر اجزای تمدن انسانی نقش و تاثیر خاص خود را دارد. خدا را شکر ساز و آواز ترکمنی جوانان را خوب جذب کرده است. البته باخشی هایمان دراین راه تاثیر بسزایی دارند. موسیقی سالم طبیعی ترکمنها هر بیننده ای بیگانه را به تعجب گذاشته است. به امید روزی که با هم ساز و صحبت داشته باشیم.
اشعار زبانها و ملل مختلف چه تاثیری به همدیگر دارند ؟
در شعر یا کلا در زبانها وجوه اشتراک از نظر قواعد ساختاری و گرامری وجود دارد حتی در طول تاریخ از نظر ادبی تاثیراتی به یکدیگر داشته اند. مخصوصا اگر از لحاظ اعتقادات، دو ملت با هم مشترک یا نزدیکتر باشند. این امور سبب می شود تقریبا مثل دوران سبک چاغاتایی مداخلاتی لفظی و معنوی داشته باشند ولی باید سعی کرد زبانی سره داشته باشیم. اما بدون افراط بیجا.
فضای مجازی چه تاثیری در رشد و رونق ادبیات دارد ؟
فضای مجازی بد و خوب هردورا به همراه دارد بستگی دارد به کاربران آن. شخص بنده از وقتی که با این فضای عجیب انس گرفتم توانستم راههای مفید را بر گزینند به نفع خود مخاطبان استفاده کنم.
به نظر شما شاعران چه ویژگیها و خصوصیاتی باید داشته باشند ؟
خصوصیات هر شاعر در شعرهایش نهفته است. تا مرد سخن نگفته باشد.عیب و هنرش نهفته باشد . بعضی خواهند گفت افرادی حرفش با عملش یکی نیست اتفاقا همین رفتار چگونگی شخصیت او را می شناساند او گرفتار شعار دادن است و بس.
زبان و ادبیات فارسی چه تاثیری در ادبیات ترکمنی داشته است ؟
چرا نمی گویید که علوم ادبی ترکمنها چه تاثیری در ادبیات فارسی داشته است. دوست عزیز تمام تذکره های موجود در کتابهای تذکره نویسان را بخوانید می بینی که هیچ رشته ادبی نیست که ترکمنها در آن موضوع ها اثری مفید به یادگار نگذاشته باشند. حالا سایر علمها بماند چون شما فقط از این تخصص سئوال می فرمایید. ترکمنها بیش از دوازده قرن بر قسمت اعظم آسیا حاکمیت داشتند ببین چقدر بر تمدن ایلی و دینی خدمتها می کردند. سامانیان، سلجوقیان، غزنویان ، خوارزمشاهیان ، تیموریان و…. دانشمندان در عصر این سلسله ها برای خلق آثار جاویدانشان در علوم دینی علوم محض انواع هنرها از چه حمایتهای مادی و معنوی برخوردار بودند. تاریخ را باید انتقادی خواند تا بر این حقایق دست یابی. خاستگاه ادبیات و علوم دیگر اوایل اسلام ترکستان با مرکزیت بخارا ، مرو ….مگر نبود؟ شاعران ابتدا به سبک ترکستانی می سرودند بعد این سبک را خراسانی نامیدند، در این اواخر هم عصر فلان شاعر… گفته شد. ووو…. خلاصه گفتنی دراین باره بی پایان است و کلام را جمع کنم.
از فعالیت های فرهنگی ادبی تان صحبت کنید؟
برای کلاس مختومقلی خوانی اعلام کردم که علاقمندان روز و ساعت معین به کتابخانه سیمین شهر تشریف آورند. از شاعران خواستیم برای بررسی اشعارشان جلساتی داشته باشیم ولی بسیار ضعیف استقبال شد،دوام نیاورد. اما من هر روز مرتب در کتاخانع حاضر می شدم برای مطالعه و فعالیتهای ادبی همیشه حاضر بودم و هستم. چند سال هم درکتابخانه گمیشان فعالیت آغاز نمودم ابتدا استقبالشان خوب بود اول مختومقلی خوانی بعد خواندن شعرهای شاعران و بررسی آنها که کلاس گرم و فعال داشتم. اتفاقا به ظهور چند شاعر نویسنده انجامید متاسفانه الان کلاس نداریم بعد به دعوت ارشاد تهران رفتیم مجوز انجمن ادبی گرفتیم این هم ره به جایی نبرد. دو، سه سالی هم در کتابخانه بندر ترکمن کلاسهای خوبی داشتیم که به بهانه کرونا تعطیل است. در این میان در کتابخانه تا به تاسیس خواجه نفس هم کار کردم و مورد تشویق قرار گرفتم.این کلاسها همه اش صلواتی بود و زحمتش با من. اکنون از لحاظ فعالیت شناخته شده ام.
برای رشد و رونق ادبیات چه باید کرد؟
کار ادبیاتی عشق خاص خودش را دارد. در ثانی شناختی از اوضَاع ادبی ترکمن صحرا می خواهد بعد اطلاعاتی هم از کوششهای ادب و هنری علمی دیگران هم داشته باشیم. شما می دانید که اگر بره ای تنها بماند گرگ آسان شکارش خواهد کرد، ادبیات نیز همان گونه است این ادبیات ما مورد هجمه ادبیات پیشرفته برون مرزی و حتی داخلی قرار گرفته. معنویات که ادبیات هم شامل آن می شود. مثل منقرض شدن نسل بعضی جانوران به روشهای استعمار فرهنگی ضعیف و نابود می گردد. پس غفلت از تقویت آن خطرناکترین ناشیگری است. امروزه سلاح اصلی اندیشه های ادبی هنری علمی یک ملت است. اگر تاریخ را درست بررسی کنیم تمدن ما حرفی برای گفتن دارد. چنانچه اینها را در نیافتیم باختیم. یک زمانی ما علم صادر می کردیم و مراکز ی مثل بخارا، سمرقند ، مرو و ….. صاحب کتابخانه های عظیمی بودند ولی حالا نسل کنونی خبری از آن مدنیت ندارد آنها یی که باخبرند همه آثار دوران گذشته را تصاحب کرده اند. چطور می شود از نقاط دور دست جهان برای کسب علم به ترکستان سفر می کردند، حتی مستشرقین دنیای غیر اسلامی. آنها چه آثاری از ترکستان دزدیدند اکنون کتابخانه وموزه ساختند……..باید تلاش کرد آن هم خیلی جانانه.
استاد طریک ، در پایان مصاحبه یکی از اشعارتان را بیان کنید ؟
آباسآرینگ آریغنه
یوزلانامدا آباسآرینگ آریغنا
بیرگویچ گلیب چشما ساری یوریتدی
نیچا یللر چوزیلمادیک سوراغمی
آباسآرینگ روان سووی اریتدی
ادب اُصول بیلن غولای بارامدا
دوری یوزین گوریب سلام برامدا
یوراک سرمی آیدیب بیلمان دورامدا
یوریتا سوراغلرمندا دوراتدی
دیدیم ای آبا آقام بیرسالیم دورسانگ
سرلی سوراغلر بآرآچیقلاب برسانگ
دیگین قزیل بایرا آیلانیب گورسنگ
گؤونینگ آچان بایرین کیملر غووریتدی
کیم گوچوردی دآغدان چاروا ایللری
داغدان سیزقآلیب دیراونینگ بیللری
کیم ساوا دوشیردی یوفاک یوللری
شول دآغلرینگ ایلین کیملر دارغاتدی
گورالمزمی اویلیکارینگ اویلری
توتیلرمی آت چاپقیلی تویلری
دؤلمزمی توراتینگ حارمن جایلری
کچ پلک اقبالین هاچان خاراتدی
نایبادایدان کروان گلیب گیتمرمی
ایل سوریسی گینگدان یایراب یاتمرمی
یر یوویردیم آرمانلرینه یتمرمی
حایسی یاغی چشمالرنی کؤر اتدی
دیدی دآغلر ایکی آرادا آوارا
دردینی دی بیلمان قآلمیش آزارا
آرلرگراک گوزباش ایلاب اییزلارا
ناماردلرینگ ظلمی دآغا کاراتدی
اوساردیب سوزبریان داغ درختلری
آچیلمانی قآلمربآغلی باختلری
ینه دا دییرالربیک آدلری
اوندیلمزدورانی دآغلردورتدی
ای فراتی کسیلان یوللر آچیلسین
یایلاقلردا اِرکین قونیب گوچیلسین
دوولی ناندان دؤلی تؤرا گچیلسین
شیله قاراو بیلن مانگا سراتدی