پروفسور قربان دوردی تکه
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دانشجویان و دانش آموختگان ترکمن، پسر گمیشانی ساحل دریا، پروفسور قرباندری تکه نام دارد که دوران کودکی خود را با یتیمی، فقر و نداری، با مادرش در گمیشان و بندر ترکمن گذراند؛ اما این فرزند یتیم ساحل دریا که او را نابعه گمیشانی لقب داده بودند، دوران تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی خود را تا کسب آخرین مدرک تحصیلی از دانشگاه کانادا، با نمره ممتاز سپری نمود.
وی در طول مدت تحصیلی از بورس تحصیلی استفاده کرد و با دریافت مستمری، تحصیلات و امورات خود را با موفقیت پشت سرگذاشت. پروفسور تکه در حال حاضر به¬عنوان یکی از افراد متخصص درجه بالای علمی کشور، در راستای توسعه پایدار استان گلستان، در اجرای طرح ساحل دریای خزر فعالیت میکند.
با این نابغه گمیشانی گفتگویی انجام شده است که توجه شما خوانند گان عزیز را به این گفت و گو جلب میکنم:
س- لطفا خودتان را معرفی کنید و از زندگی و دوران تحصیلی خود بگویید؟
ج- من قربان دردی تکه، فرزند عطا مراد، در ششم آذر ماه سال 1324 در شهر کومیش تپه متولد شدم.
کلاس اول ابتدایی را در محل زادگاه خود کومیش تپه خواندم و در آن هنگام در کارهای خانه به مادرم کمک میکردم.
از ساحل دریا برای مادرم بوته گیاهان ساحلی را جمع آوری میکردم و مادرم از آن برای سوخت تنور سنتی خود استفاده میکرد.
یا اینکه قارچ های خوراکی را از مرتع و ساحل جمع آوری میکردم و در خانه مصرف میکردیم و به¬این نوع کارها مشغول بودم و یک لحظه بیکار نبودم.
ضمنا یک مرغ داشتیم که هر روز صبح به¬دنبالش میدویدم تا آن تخم بگذرد و این تخم مرغ را میگرفتم و محتوای آن را سر میکشیدم و پوست آنرا دوباره مثل تخم مرغ سالم، در لانهاش میگذاشتم.
اکنون یادآوری آن روزها در این شرایط زندگی شهری، برایم بسیار خنده¬آور است و من هرگز آن لحظههای شیرین گمیشان را از یاد نمیبرم. ضمنا پدرم کفاش بود و در گمیشان برای خود برو بیایی داشت و من در اوقات فراغت نزد او می رفتم و کفاشی میکردم که متاسفانه در سن 6 سالگی پدرم را از دست دادم و ما تنها شدیم. من تنها پسر خانواده بودم و دو خواهر بنامهای آبادان و بی¬بی مریم داشتم.
حالا با نبود پدر اداره خانواده برای مادرم سخت و دشوار شده بود و او شبانه روز، قالی میبافت و هر طوری شده هزینه خانواده را تامین میکرد و زیاد زحمت میکشید تا فرزندان قد و نیم قد خود را بزرگ کند.
بعدها مجبور شدیم کومیش¬تپه را ترک کنیم و به ¬بندرترکمن کوچ کنیم.
س- چرا به بندر ترکمن کوچ کردید و در آنجا چه گذشت؟
ج- بعد از فوت مادر بزرگم بنام گوزل و همچنین فوت پدرم، وضعیت خانواده مان دگرگون شد و اوضاع برایمان ناگوار و تلخ شد و مادرم مانده بود که چه کند.
در آن زمان پدر بزرگ مادرم و عمویم به نام مراد در بندر ترکمن زندگی می¬کردند و از ما خواستند که به بندر ترکمن کوچ کنیم تا پشتوانه معنوی داشته باشیم و بعد باعث شد که ما به بندر ترکمن کوچ کنیم.
در ادامه کلاسهای دوم تا چهارم ابتدایی را در دبستان فارابی بندر ترکمن درس خواندم و کلاس پنجم و ششم را در دبیرستان هدایت درس خواندم و مدیرمان آقای کتوک نام داشت.
در آنجا در اوقات فراغت در کفاشی عمویم کار میکردم تا قدری از هزینه تحصیلی خود را تامین کنم.
در سال 1338 مدرک تحصیلی ششم ابتدایی را از مدرسه هدایت بندر ترکمن دریافت کردم و دبیرستان هدایت هم در ساختمانی دو طبقه در همان محوطه قرار داشت که من دوره دبیرستان را در همان دبیرستان هدایت تمام کردم. مدیر دبیرستان آقای نجاری بود و باقر مفیدی (دبیر ورزش)، اراز مراد حق پناه (دبیر زیست شناسی) بود و همکلاسیهایم: فرزاد کامرانی ترکستانی، عاشور آیدوغدی زاده (مقامی)، طواق بردی چوگان، قره قول و دردی شیدایی بودند.
من با کوشش و تلاش زیاد در سال 1344 مدرک دیپلم دریافت کردم و در طول این سالها معنی فقر و نداری و یتیمی را با تمام گوشت و پوست تنم حس کرده بودم، بنابراین سعی می کردم زیاد درس بخوانم تا از امتیازات مدرسه برای کودکان یتیم، برخودار شده و به¬مادر رنج دیده خود، در تامین هزینه خانواده کمک کنم و از طرفی در زندگی خود سربار کسی نباشم و با این نیت در تمام دوران تحصیلی شاگرد ممتاز بودم؛ بنابراین هیچگونه هزینه¬ای بابت تحصیل خود پرداخت نمیکردم؛ بلکه کمک هزینه تحصیلی نیز دریافت می کردم.
س- لطفا بفرمایید بعد از گرفتن دیپلم ادامه تحصیلتان چگونه گذشت؟
ج- من در سال 1344 که دیپلم گرفتم در کنکور سراسری شرکت کردم و در رشته کشاورزی در دانشگاه تهران قبول شدم، اما به دلیل نداشتن هزینه تحصیلی، به دانشگاه نرفتم و به¬سربازی رفتم و به¬عنوان سپاهی دانش در روستای چپینی (بین مراغه و میانه) معلم شدم و به بچه¬های روستایی درس دادم.
در آن زمان بابت تدریس از طرف دولت مبلغ 450 تومان میدادند، که من 300 تومان آن را پس انداز میکردم و برای تامین هزینه دانشگاهی خود نگاه میداشتم و بدین ترتیب 3500 تومان بابت هزینه دو سال دانشگاه را پس انداز کردم و حالا بابت هزینه دانشگاه خیالم راحت شده بود و من منتظر پایان خدمت سربازی بود تا اینکه ابتدای سال 1346 خدمت سربازی تمام شد و بعد که به خانه آمدم مرتب درس میخواندم و خودم را برای کنکور آماده کردم. من در آن دوران از خانه بیرون نمی آمدم و مرتب درس میخواندم تا به¬اهداف علمی خود برسم.
بدین ترتیب در کنکور خرداد ماه همان سال در دانشگاه تهران و رشته علوم کشاورزی و منابع طبیعی قبول شدم و تحصیل دانشگاهی را آغاز کردم و در سال 1350 با مدرک لیسانس مهندسی سرجنگلداری فارغ التحصیل شدم و بعد در همان سال در آموزشگاه عالی جنگل و مرتع در گرگان استخدام شده و تدریس کردم.
بعد از 4 سال تدریس در آموزشگاه عالی جنگل در گرگان، بورسیه دریافت کرده و دوباره به دانشگاه تهران رفته و در همان رشته و در مقطع کارشناسی ارشد مشغول تحصیل شدم و در سال 1356 مدرک کارشناسی ارشد دریافت کردم و دوباره به داشگاه مازندران و گرگان آمدم و تدریس کردم؛ تا سال 1380 در آنجا تدریس کردم و از سال 1382 دوباره بورسیه دریافت کرده و در دانشگاه تربیت مدرس تهران، در رشته علوم جنگل تحصیل کردم و دو سال در آنجا درس خواندم و در سال 1384 با دفاع از پایان نامه خود با درجه ممتاز موفق به دریافت مدرک دکترای علوم جنگل شده و بعد با دریافت بورسیه از وزارت علوم به کشور کانادا رفتم و از آنجا موفق به دریافت فوق دکترا و پروفسوری در رشته مدل سازی مدیریت اکوسیستم شدم.
رشته ای که من تحصیل کردم یک رشته منحصربه فرد در ایران میباشد و در واقع من تنها کسی بودم که در این رشته موفق به دریافت مدرک فوق دکتری از دانشگاه بریتیش کلمبیا در شهر ونکوور کانادا شدم و به ایران آمدم و در سال 1386 بازنشسته شدم.
س- در حال حاضر و در دوران بازنشستگی و با این علم و دانش، به چه کاری مشغول هستید؟
ج- در حال حاضر و در دوران بازنشستگی، با تاسیس شرکت دانش بنیان فرادیس شهر هیرکان، در مرکز رشد دانشگاه منابع طبیعی و علوم کشاورزی گرگان، با فناوری تولید گیاهان دارویی مقاوم به خشکی و شوری، در یک میلیون هکتار از زمین¬های شمالی استان گلستان، مشغول فعالیت هستم.
این طرح تحت نظارت و تایید ستاد توسعه فناوری، آب، خشکسالی، فرسایش و محیط زیست، در معاونت فناوری ریاست جمهوری فعالیت میکند و در صورت حمایت جدی دولت و تامین به¬موقع اعتبارات و همچنین تحقق برنامههای پیش بینی شده، تحول عظیمی در توسعه پایدار استان و اشتغال جوانان، بوجود خواهد آورد.
س- با توجه به اینکه متولد گمیشان بوده و بزرگ شده بندر ترکمن هستید، چه برنامهای برای توسعه و پیشرفت منطقه ساحلی دریای خزر و اشتغال جوانان این خطه دارید؟
ج- من همیشه به فکر مردمان ساحل نشین دریا بودم و میخواستم که برای آنان کاری درست و پایداری را انجام بدهم و از امتیازات دریای خرز برای استفاده مردمان گمیشان و بندرترکمن بهره ببرم و در همین فکر و اندیشه بودم که طرحی بنظم رسید و در ادامه فعالیت مصوبه ریاست جمهوری، پروژهای تحت عنوان فرآوری آب تهیه نموده و این پروژه مورد توجه برخی از مسئولان استان گلستان قرار گرفت که اگر خدا بخواهد و مسئولان استان توجه جدی در اجرای پروژه و سرمایه گذاری آن داشته باشند، این پروژه اجرا خواهد شد.
بر اساس این طرح، در ساحل جنوب شرقی دریای خزر از مرز جمهوری ترکمنستان تا میانکاله، میتوان با احداث واحدهای تولیدی: گاز هیدروژن و ترکیبات فسفردار، به ویژه فسفات طبیعی گاز کلر، سود سوزآور، نمک یددار، ید و پتاسیم، تولید کرد و باعث اشتغال جوانان بسیاری را فراهم نمود.
البته برای انجام این پروژ عظیم اقتصادی، با استعلام از شرکتهای ذیربط، اقدامات اولیه صورت گرفته است که امیدوارم هرچه زودتر این طرح شروع شود. ضمنا یادآور میشوم که این طرح می تواند در ساحل کشورهای ترکمنستان و قزاقستان نیز انجام شود.
س- این سوال پیش می آید که شما چرا مثل برخی از ایرانیها در کانادا نماندید و به ایران برگشتید؟
ج- من فرزند ایرانم و عشق و علاقه زیادی به وطن خود دارم، چرا که من در این کشور به¬دنیا آمدم و از تمام امکانات آن برای زندگی و تحصیلات خود استفاده کردم و چرا باید کفران نعمت کنم و به¬خاک و نظام خود پشت کنم. من متعهد به آب و خاک این کشورم هستم.
س- سخن آخر؟
ج- من 70 سال در جهت رشد و تعالی علمی کشورم در عرصه کشاورزی و منابع طبیعی تلاش کردم و سعی نمودم که کشورم و استان گلستان پیشرفت کند و با دانش و تجربه خود در پیشرفت پایدار آن سهیم باشم و خدا را شکر که تاکنون چنین بوده است و من همیشه اعتقاد دارم که امروز نمیتوان با منطق گذشته زندگی کرد، بلکه باید در عرصه علمی تلاش کرد و من تا توانستم در این راه قدم برداشتم و موفق شدم.
گفتگو از : رستم جرجانی
هفته نامه اقتصاد گلستان
*******************